علل ترس از مرگ؟!
علت اول : یکی از دلائل نگرانی و کراهت و ترس از مرگ این است که ما دنیا را آباد و آخرت را خراب کردیم و طبیعی است که کسی دوست ندارد که از آبادی به خرابی برود
علت دوم : انسان استعداد مرگ را پیدا نکرده یعنی زمینه های رفتن را فراهم نکرده است مثل مسافری که نه لباس دارد، نه غذا، نه مرکب در این حالت به او می گویند بیا برویم یا هر آن منتظر است که حرکت شروع بشود. طبیعی است که او دوست ندارد برود چرا؟ چون آماده نشده.
اما کسانی که آماده شدند، آنهایی که بار بسته، زاد و توشه را فراهم کرده و آماده رفتن هستند فرقی برایشان نمی کند که کاروان چه وقت حرکت بکند. از رفتن هم نگرانی و ترسی ندارند
علت سوّم: گناه است، انسان وقتی گناهی کرده باشد می داند وقتی از این دنیا برود در آنجا به خاطر گناهانی که انجام داده باید پاسخگو باشد لذا این افراد از مرگ می ترسند، از پیامبر عظیم الشأن اسلام نقل شده که فرمود: گناهانت را کم کن تا مرگ بر تو آسان بشود
علت چهارم: مال و ثروت است. مال زیادی که انسان جمع می کند و قبل از خودش نمی فرستد، در روایات نیز فراوان به آن اشاره شده است.
شخصی خدمت پیغمبر (ص) رسید و عرض کرد که ما مرگ را دوست نداریم. پیامبر (ص) فرمود: آیا مال داری؟ گفت: بله. فرمود: آیا این مال را فرستادی؟ گفت: نه. فرمود: به همین دلیل است که مرگ را دوست نداری. چون انسان دوست دارد همراه مالش باشد. وقتی مالش اینجاست نمی خواهد از مالش جدا بشود و برود اما اگر مالش را فرستاده بود دوست داشت پیش آن برود و با مالش باشد.
علت پنجم: که باعث نگرانی از مرگ می شود جهل نسبت به حقیقت مرگ است. ما نمی دانیم که مرگ چه معنایی دارد و مرگ را نابودی تلقی می کنیم و فکر می کنیم با مرگ هستی ما از بین می رود. از طرفی هم انسان میل به خلود و جاودانگی دارد. انسان فطرتاً دوست دارد همیشه بماند. این دو که با هم جمع می شوند نتیجه اش این است که انسان از مرگ نگران و ناراحت باشد.